نقش والدین در مطالعه و کتاب خوانی کودکان

نقش والدین در مطالعه و کتاب خوانی کودکان

عنوان: نقش والدین در مطالعه و کتاب خوانی کودکان

چکیده

بدون شک یکی از مهم ترین و موثرترین دوران زندگی آدمی، کودکی است ؛ دورانی که شخصیت پایه ریزی و شکل می­گیرد. در این دوران خواندن نخستین سنگ پایه زندگی اجتماعی کودک است . باخواندن کتاب و گفتگو پیرامون آن، کودک تجربیاتی کسب می­کند. او یاد می­گیرد چگونه سخن بگوید، چگونه نظرش را بیان کند، چگونه به نظر دیگران احترام بگذارد و چگونه بنویسد . اگر درجامعه ای نیازهای کودکان و خانواده های آنها از حق تقدم برخوردار نیست، باید برای برآوردن آنها کوشید. ابتدا باید از وضع کودکان وخانواده آنها در جامعه ای که در حال تغییر است، آگاه شد . هنگام طرح هد ف ها ،سیاستهای عمومی و عینی آموزشی ، درگیر نمودن والدین در برنامه ریزی برای کودکان باید از دانش آنها در تغییر الگوهای خانواده و با توجه به شرایط اقتصادی – اجتماعی، تغییرات تکنولوژی، گرایشها و عقاید جامعه و قانون گذاری استفاده کرد . گسترش این مهارت ها برای والدین و کودکان با ارزش است. برای راهنمایی کودکان در زمینه کتابخوانی برداشت های متعددی تهیه گردیده است . این برداشتها شامل الگو قرار دادن، اصلاح رفتار، درک شناختی کودک، و تغییر جهت رفتار است تا او را از خط ردوری از مطالعه کردن، حفظ کند . آدمی در دوران کودکی به علت عدم شناخت کافی از جهان پیرامون، بیشتر تحت تاًثیر شرایط محیط اطرافش قرارمی گیرد . با این توصیف می توان به نقش خانواده و محیط های یادگیری چون مدارس در شکل گیری شخصیت کودک اشاره کرد . در این مقاله ضمن بررسی برخی عوامل بازدارنده مطالعه در بین کودکان به عوامل تاثیرگذار در ایجاد علاقه به کتاب خوانی ومطالعه اشاره می شود .

 کلیدواژه ها

کودک، مطالعه، خانواده، کتابخوانی، خواندن، والدین

 مقدمه

کودک برای پیدا کردن پاسخ سئوالات خود وابسته به منابع اطلاعاتی است که از جمله این منابع می­توان به اعضای خانواده، معلم، کتاب ورسانه های دیگری همچون تلویزیون اشاره کرد . مطالعه افراد کتابخوان نشان می دهد که والدینشان در دوران کودکی برای آنها کتا ب خوانده وذهنشان را تقویت کرده اند . با توجه به اینکه شخصیت کودک در خانواده شکل می گیرد واو تمام سالهای اولیه زندگی را همراه والدینش می گذراند، بنابراین نقش آنها در رشد و تکامل کودک بسیار مهمترازمدرسه است . والدین نه تنها نقش آموزش دهنده کودکان را دارند بلکه به عنوان مربی، کنترل کننده و حامی، اصلی ترین نقش آفرین در زندگی وی به حساب می آیند . آنها می توانند پیشرفت خواندن کودکشان را با معیار­هایی که برای این کار درنظر می­گیرند، اندازه گیری کنند، در این راستا آنها می توانند از طریق کتابهای تفریحی، رادیو، تلویزیون، سینما، وابزارهای دیگری که امروزه در عصراطلاعات عرضه می­شوند توانایی خواندن کودکان را تقویت کنند و باعث پیشرفت آنها و جامعه شان شوند . کودکان، مردا ن و زنان آینده جهان را تشکیل می دهند و سرنوشت جهان به دست ایشان رقم خواهد خورد. دراین مقاله با توجه به اوضاع اسفبار جهانی کودکان در سرتاسر گیتی، فرصت را غنیمت

شمرده و ضمن یادآوری حرمت داشتن این فرشتگان پاک الهی در روی زمین، نکاتی را در باب وضعیت و جایگاه کودکان در دنیا مطرح می­نماییم .

 

 

مطالعه و کتابخوانی

کودکان ونوجوان برای آمادگی جهت زندگی آینده به علم وآگاهی در زمینه های گوناگون نیاز دارند و و مطالعه کتاب این امکان را به آنان می دهد که سیاهی جهل و نادانی را از خود دور کنند و به سوی سعادت و خوشبختی قدم بر دارند . آنان درهر زمینه ای که نیاز به اطاعات داشته باشند می توانند از کتاب بهره گیرند و هر چه بیشتر مطالعه کنند ا زآگاهی زیادتری برخوردارمی شوند ودرزندگی آینده­شان تاثیرات مثبت و موثری نیز می گذارد .

با طرح مسائل زیربه اهمیت مطالعه نزد کودکان اشاره می کنیم:

•  مطالعه راهی برای پیشرفت تحصیلی کودکان است .

•  مطالعه سبب تقویت روحیه دینی وپاسخ به سوالات مذهبی آنان می­شود .

•  عادت به مطالعه دردوران کودکی پایدارتراست .

•  مطالعه زمینه ای برای تفکر وپرورش خلاقیت کودکان فراهم می­کند .

•  مطالعه راهی برای آشنایی با مسائل روز است .

•  مطالعه پیوند اندیشه خواننده با نویسنده و همچنین پیوند با علم دانشمندان و خردمندان است .

•  مطالعه زمینه ای برای پند آموزی از تجارب دیگران است .

•  مطالعه راهی برای گسترش افقهای ذهنی کودکان و نوجوانان و شناخت الگوهای مناسب است .

•  مطالعه راهی برای آموزش غیر مستقیم راه و رسم زندگی به مخاطبان است .

•  مطالعه راهی برای غنی سازی اوقات فراغت است .

•  مطالعه راهی برای تقویت توانایی مخاطبان جهت نیازها و خواسته های درونی است .

یکی ازعوامل مهم در سرعت بخشیدن به خواندن و مطالعه کودکان، تلویزیون است . بچه هایی که از کودکی تلویزیون تماشا می کنند ، به وسیله آن حرف های بزرگسالان را می شنوند ، این خود دلیلی برای خواندن کلماتی است که روی صفحه تلویزیون تماشا می­کنند . پاسخ دهی به سئوالات کودکان توسط بزرگترها آنها را ازتفکر باز می دارند به همین جهت معرفی انواع لغت نامه ها می­تواند آنها را در رسیدن به معنی لغت مورد نظریاری کند، البته به شرط اینکه راه درست استفاده از لغت نامه ها را به آنها بیاموزیم . وقتی در مورد یک سوال پاسخی کوتاه و مختصر و فوری نیاز است، یک سالنامه یا لغت نامه کافی است ، اما اگربه پاسخی جامعتر و کاملتری احتیاج باشد، استفاده از دایره المعارف کمک بیشتری خواهد کرد . این موضوع می تواند وسیله­ای برای مطالعه بهتر باشد .

راه های موثر در تشویق کودکان و نوجوانان

با توجه به اهمیت مطالعه در زندگی انسانها به­خصوص کودکان و نوجوانان می بایست با ایجاد و فراهم سازی امکانات و شرایط لازم ، آنها را در امر مطالعه تشویق کرد و به جرات می توان گفت اولین و موثرترین الگو برای آنها مطالعه والدین در منزل و در ساعات فراغت است چرا که آنها شاهد استفاده بهینه و درست والدین می باشند . شناسایی موضوع مورد علاقه کودکان در مطالعه و فراهم سازی کتابهای مناسب جهت مورد علاقه عضویت آنان درکتابخانه­های نزدیک منزل -

مدرسه – کانون – مسجد و ... معرفی کتابهای گوناگون به شیوه های مختلف از جمله نشریه دیواری، قصه گویی، نقد کتاب، مسابقه، بازی و سرگرمی، شعر خوانی و ...

• بازدید از کتابخانه های سیار، کتابخانه مرجع ، انتشارات ، چاپخانه ها و ...

• معرفی نویسندگان و شاعران کودک و نوجوان و دعوت از آنها جهت پاسخ به سوالات

• تشویق و ترغیب آنها به خرید کتابهای مورد علاقه و تشکیل و راه اندازی کتابخانه در منزل

• تشویق واهدا لوح به کوکان کتابخوان

• اجرای مسابقات کتابخوانی به روشهای گوناگون

• منظورکردن مطالعه خارج از درس به عنوان بخشی از تکلیف شب

• استفاده از کتاب به­عنوان هدیه در مسابقات

• راه اندازی نمایشگاه از تازه های کتاب و تخفیف ویژه جهت خرید

• خلاصه نویسی کتابها توسط کودکان

• معرفی کتابهای موفق و برگزیده سال

• معرفی و اهمیت دادن به مجلات ویژه کودکان

• مصور سازی و کتاب سازی توسط مخاطبان

• تهیه کارتهای هفتگی و نوشتن میزان مطالعه و عضویت در کتابخانه ها

از دیگر نکات قابل توجه در تشویق کودکان به مطالعه می توان به فراهم نمودن زمینه ای مناسب برای خواندن کتابهای شعر و داستان توسط گروه نوجوان برای گروه سنی کودک اشاره کرد . کتاب، معلمی است که بدون عصا و تازیانه ما را تربیت می کند .

عوامل بازدارنده کودکان از مطالعه

اگرچه دانش آموزان فعالترین خوانندگان هستند، اما هیچ گونه ضمانتی برای تداوم خواندن آنها وجود ندارد . (اسکارپیت، ١٣۶٨ ص ١٣٩ نقل در قزل ایاق، ٢٣ ،1383) به همین دلیل وظیفه بزرگسالان ومربیان کودکان تنها ایجاد علاقه­مندی در کودکان نیست، بلکه تلاش در تداوم این اشتیاق به خواندن نیز به اندازه ایجاد علاقه مندی مهم است ؛ گاه عوامل بازدارنده ای وجود دارند که کودک را از ایجاد حس علاقه مندی به مطالعه باز می دارد و یا علاقه به وجود آمده رابه بی میلی و گاهی نفرت از مطالعه تبدیل می کنند . عواملی که در بازدارندگی کودک نسبت به مطالعه موًثر هستند به دو دسته

درونی و بیرونی تقسیم می شوند، هرچند که بسیاری از عوامل درونی ریشه در عوامل بیرونی بازدارندگی دارند .

 

عوامل درونی بازدارنده از مطالعه

از جمله این عوامل بازدارنده می توان به دو مورد عامل جسمی و روانی اشاره کرد :

عامل جسمی : معلولیتها، و نقص عضوها باعث می شود تا کودک از انجام سایر توانایی های لازم برای مطالعه کردن بازداشته شود . کودکی که نقص بینایی دارد، هر چند هم علاقه مند به مطالعه باشد، چنانچه با موانعی مانند نبود منابع به خط بریل روبرو شود از مطالعه بازداشته می شود و علاقه نیز نمی تواند به عنوانی یک عامل در ادامه فعالیت موثر باشد .

عامل روانی : نبود الگوی مناسب برای کودکان در زندگی، یکی از عوامل بسیار مهم در شکل گیری شخصیت آنهاست . در جامعه ای که بزرگسالان به مطالعه بهایی نمی دهند ویا آن را امری بیهوده برشمرده که وقت آنها را تلف می کند، چگونه می توان انتظار داشت کودکانی تربیت شوند که به مطالعه و کتابخوانی بپردازند؟ توجیهات کودکان برای فرار ازمطالعه و کتابخوانی، در بی فایده بودن، نیاز نداشتن، وقت نداشتن و ... خلاصه می شود که تمام این امور ناشی از برداشتهای آنها از رفتارافراد بزرگسالان است. ( قزل ایاق، ٢٨ ، 1383)

 

عوامل بیرونی بازدارنده از مطالعه

در ارتباط با عوامل بازدارنده عوامل بیشماری وجود دارد که می­توان به موارد زیر اکتفا کرد:

کیفیت منابع چاپی : یکی از موانع جدّی در مطالعه به ویژه در کودکان، بی کیفیتی منابع چاپی است که برای آنها تهیه می شو د. بدیهی است که خواندن غیر موظف وداوطلبانه، امری است که شرایط خاص خود را می طلبد . یکی از این شرایط داشتن محتوای با کیفیت است که نوعی کشش و علاقه ­ مندی را در خواننده خود ایجاد نماید . این کشش و جاذبه د رمنابع چاپی زمانی بیشتر جلوه گر می­شود که مخاطبان آن کودکانی باشند که در منابع مورد مطالعه، به دنبال پاسخ سوًالات ذهنی خود باشند ودر کنار این حس پرسشگری، خواهان کمترین زحمت برای رسیدن به پاسخ سوًالات خود هستند . علاقه مندی آنها برای درک مطالب از طریق تصویر، موجب می شود تا بیشتر حجم کتابهای کودکان از تصاویر تشکیل شود . پس می توان نتیجه گرفت که نداشتن تصاویر جالب و جذاب و همچنین وجود ممیزی در کتابهای کودکان می تواند به عنوان عامل بازدارنده­ای در مطالعه وکتابخوانی به شمار آید(همان، ٢٩)

عدم وجود کتابخانه در مدارس : به عنوان اولین شرط، باید پذیرفت که وجود محیطی به نام کتابخانه، هر چند کوچک بوده و از لحاظ منابع فقیر باشد، می تواند نقطه شروع مناسبی به شمار آید . تدارک کتابخانه­های مناسب برای کودکان حق طبیعی آنها در نظام آموزشی است . دردنیای امروز که دسترسی به کتابخانه های دیجیتال و مبتنی بر وب، کتابخانه های استاندارد و دارای منابع مناسب برای کودکان به عنوان زیر ساخت لازم برای فرهنگ سازی در نظام آموزشی به شمار می­آید. .

نداشتن الگوی مناسب در خانواده : فرهنگ پذیری از اطرافیان در دوران کودکی پایه و اساس شکل گیری شخصیت او است . شخصیت کودک مانند ماده خامی است که قدرت شکل پذیری در هر قالبی را دارد . وجود الگوی مناسب در محیط زندگی و مدرسه می تواند در شکل گیری قالب شخصیتی کودک بسیار موًثر باشد . کودک در خانواده از والدین و در مدرسه ازمعلم و دوستان خود بیشترین تاًثیر پذیری را دارد و چنانچه اعضای خانواده در طی روز مدت زمانی را به مطالعه بپردازند ویا

با خواندن کتابهای مورد علاقه کودک صرف کنند، در علاقه مند کردن او به مطالعه و کتابخوانی گام موًثری را برداشته اند .

جایگزینی رسانه های تصویری به جای کتاب : تردیدی نیست که در عصر اطلاعات و ارتباطات و رسانه های الکترونیکی نمی توان از کودکان انتظار داشت به اندازه نسلهای گذشته خود را مقید به کتاب و مطالب چاپی نمایند . از طرفی، هنوز وجود کتاب به عنوان رسانه ای فراگیر و ارزان در آموزش کودکان و نوجوانان ضرورتی انکار ناپذیر است . حضور کتابهای چاپی در کلاسهای درس در کنار وسایل و آموزشهای الکترونیکی و مبتنی بر وب هنوز جایگاه این رسانه را درآموزش بین کودکان حفظ کرده است . متاًسفانه در قبال حضور رسا نه­های الکترونیکی، نگرش های افراطی وجود دارد که استفاده از این تجربیات نو ظهور رابسیار زودتر از آنچه تصور شود به صورت یک فرهنگ اجتماعی در آورده است . آنچه دربین خانواده ها و یا حد اقل تجربیات روزمره خودمان به چشم می خورد، فرهنگ اشتباه تماشای تلویزیون ویا فیلم های کارتونی است که توسط والدین برای سرگرم کردن کودک و به تعبیری راحت شدن از سوًالات مکرر او رسیدن به آسودگی خیالی است که در خانواده های امروزی به چشم می خورد . پدر و مادری که بخش اعظم وقت خود را صرف کار کرده اند، دیگر انرژی جهت سرگرم سازی کودک با کتاب و مطالعه ندارند و ترجیح می دهند که کودک خود را با برنامه های تلویزیونی سرگرم کنند . البته استفاده از این رسانه ها جزء لا ینفک نظام آموزشی نوین به شمار می آیند، اما باید توجه داشت که تمام وقت کودک نباید صرف تماشای تلویزیون شود و از عادت به مطالعه و کتابخوانی غفلت شود .

 

نقش والدین در کتاب خواندن کودکان

با خواندن کتاب و گفت وگو کودک تجربیاتی به دست می آورد، او یاد می گیرد چگونه سخن بگوید، چگونه نظرش را بیان کند، چگونه به نظر دیگران احترام بگذارد و چگونه بنویسد . خواندن، دامنه لغات و میزان علاقه کودک را به مطالعه گسترش می دهد . مطالعه دوران کودکی افراد کتابخوان نشان می دهد که والدینشان در این دوران برای آنها کتاب خوانده و ذهنشان را تقویت کرده اند . در واقع همیشه یک بزرگسال با آنها صحبت کرده و نظرشان را پرسیده است . این افراد یا درخانه، کتابخانه داشته اند و یا عضوکتابخانه ای بوده اند . والدین معمولاً مراقب و نگران لباس، کفش، غذا و دیگر مسائل مربوط به کودکانشان هستند . اما برای پاسخگویی به نیازهای دیگرشان چه می آنند؟

شخصیت کود ک در خانواده شکل می گیرد و او تمام سال های اولیه زندگی را همراه والدینش می­گذراند، بنابراین نقش آنها در رشد و تکامل کودک بسیار مهم تر از مدرسه است . والدین نه تنها نقش آموزش دهنده به کودکان را دارند، بلکه به عنوان مربی و حام ی نقش مهمی را در جریان رشد کودک ایفا می­کد .

 

والدین چگونه می توانند مربی خواندن کودکانشان باشند؟

والدین می توانند با خواندن کتابهای خوب و مثبت علاقه کودک را به خواندن برانگیزند و مهارت های خواندن را در او پرورش دهند. دکتر مرلین آدامز ضمن ارائه دستورالعملی برای رفتار والدین در خانه معتقد است کودکانی که در خانه، برایشان کتاب خوانده می­شود، زودتر از کودکان دیگر خواندن و نوشتن می آموزند . به نظر وی، موفقیت کودک در کلاس اول کاملاً به آنچه در خانه یاد گرفته است، بستگی دارد . او به دو مهارت پیش از رفتن به آمادگی اشاره می آند : یکی شناختن الفبا و دیگری، تلفظ واژه­ها . به باور وی اگر برای کودک کتاب بخوانند، او می تواند صداها را بشناسد و با هجی کردن با کلمات آشنا شود .

چگونه والدین می توانند خواندن کودکانشان را کنترل کنند و حامی او در خواندن باشند؟

هیچکس به اندازه والدین نسبت به کودکش شناخت ندارد و هیچ حمایتی تاثیرگذارتر از حمایت والدین نیست . والدین می توانند در رفع مشکلات دانش آموزان در مدارس کمک کنند . آنها می توانند پیشرفت خواندن کودکانشان را با معیارهایی که برای این کار در نظر می­گیرند انداز­ه گیری کنند . تنها هدف باید این باشد که بدانید کودکتان برای اینکه کتابخوان خوبی باشد، چه نیازهایی دارند . وقتی ; ودک به مدرسه رفت، والدین باید ضمن مراقبت از خواندن وی، با معلمش در ارتباط باشند . شاید

به دلیل برقرار نکردن ارتباط مناسب بین معلم و دانش آموز است ک ه کودک از خواندن زده می شود و مشکلاتی پیدا می کند . والدین بهتر است همراه با خواندن کودک، به دیگر برنامه های مورد علاقه او نیز توجه کنند . به هرحال چون معلم با تعداد زیادی دانش آموز ارتباط دارد، زمان محدودی به هر یک از آنها اختصاص می­دهد.

 

کتاب خواندن با کودک چه فاید های دارد؟

وقتی همراه کودکتان کتاب می خوانید و درباره موضوع کتاب با او صحبت می کنید، در واقع به او می گویید خواندن برای شما مهم است . همچنین به او مهارت هایی چون سخن گفتن، گوش کردن و فهمیدن را یاد می دهید . صحبت کردن، نوشتن و خواندن همه به درک معنا ارتباط دارد، ضمن اینکه :

مطالعه در مراحل بحرانی زندگی می­تواند نقش بسیار مهم و اساسی داشته باشد . مطالعه می تواند به حل مشکلات کودکان کمک کند، چرا که شخصیت داستان، عیناً همان مشکلات کودک را دارد . مشکلاتی مانند : ترس، وارد شدن به محیط جدید، صاحب خواهر یا برادر کوچک تر شدن، معلولیت و ...

با هم خواندن، بین والدین و کودک ارتباط نزدیک تری برقرار می کند و صحبت کردن درباره کتاب باعث انتقال تجربیات زندگی می شود .

 

شش دلیل برای بلند خواندن

چگونه بلند خوانی داستان به فرزندتان کمک می کند؟ در این زمینه پاسخهای مستدلی وجود دارد، از جمله :

دانش او را درباره موضوعات مختلف بالا می­برد .

دایره واژگان را توسعه می دهد .

با ساخت داستان آشنا می شود .

با نمونه های خوب زبانی آشنا می شود .

با خواندن آشنا می شود .

خواندن را به عنوان یک فعالیت لذتبخش می شناسد .

شیوه­هایی که والدین می توانند خواندن با کودکان را فعال کنند .

برای آنکه خواندن با کودکان، تاثیرگذارتر و مفیدتر باشد، روش های تجربه شده ای وجود دارد، از جمله :

•  بلند خوانی (گوش دادن، فهمیدن)

در چنین شرایطی کودک نه تنها متوجه لذت خواندن می­شود بلکه می فهمد کتاب را از راست به چپ و از ابتدا به انتها بخوانند . او به شکل های ک تاب توجه می کند و واژگانی را که ما در صحبت هایمان به کار می بریم، در میان نوشته های کتاب می بیند و با شکل حروف نیز آشنا می شود این نکته مهم را والدین بهتر از هرکس دیگری می دانند که کودک پیش از اینکه خواندن را شروع کند، باید الفبا را بشناسد .

•  مداوم خواندن

کارشناسان معتقدند ١٠ تا ١٥ دقیقه کتاب خواندن هنگام خواب، بهترین روش برای عادت دادن کودک به خواندن است .

•  زود شروع به خواندن کردن

اگر از ٦ ماهگی برای کودکانتان کتاب بخوانید، وقتی کودک ٦ ساله شد حدود ٥٠٠ ساعت برای او کتاب خواهید خواند .

زمانی که کودک به مدرسه می رود اگر معلم یک ساعت در روز را به کتاب خواندن اختصاص دهد، در هر سال تحصیلی ١٨٠ ساعت برای او کتاب خوانده است .

 

لذت بردن از خواندن

برای لذ ت بردن از خواندن، می توان به چند توصیه زیر توجه کرد :

- کتاب را از میان کتا ­ بهای مورد علاقه انتخاب کنید .

اطراف کودک را پر از کتاب کنید و با خواندن کتابها، ارزش ک تاب را به او یادآوری کنید .

با خواندن کتاب به کودک الگو بدهید . پیش چشم او بنویسید و بخوانید .

با تعریف داستان های واقعی از کودکی خود، او را در تجربیات خود شریک کنید .

چگونه کودکان خود را به مطالعه تشویق کنیم؟

راه کارهایی که در اینجا پیشنهاد شده است ممکن است بسیار ساده و ابتدایی باشند و تعدادی از آنها نیز ایده هایی جدیدتر محسوب می­شوند . مهم این است که کدام روش پاسخ مناسبی به دنبال داشته باشد و فراموش نکنید، بزرگترین تشویق همواره از طرف ما، بزرگترها و والدین به وجود می آید . کودکانی که والدین آنها به مطالعه می­پردازند، به مطالعه اهمیت می ­ دهند و همیشه مطالب خواندنی در دسترس دارند و احتمال اینکه آنها افرادی کتابخوان شوند بسیار زیاد است. (نانسی، ١٣٧٢)

 

کتاب را در دسترس قرار دهید . اغلب کودکان کتابخوان از خانواده هایی هستند که کتاب و خواندنیهای دیگر در آن وجود دارد . کتابهای کودک خود را در جایی قرار ندهید که از دید او دور باشد و نتواند خودش به آن دسترسی داشته باشد . به­خاطر داشته باشید که اطفال، کودکان نوپا و بچه های پیش دبستانی کوچکند . کتابها را در نزدیک زمین و در دسترس آنها قرار دهید .

• خودتان کتاب بخوانید . یکی از بهترین روشها برای انتقال عادت مطالعه این است که خودتان هم کتاب بخوانید . اگر کودک شما ببیند که کتاب می­خوانید و از این کار لذت می­برید، احتمال اینکه او هم چنین عادتی را دنبال کند بسیار زیاد است .

.

• مطالعه را به کاری تفریحی مبدل کنید . کار مفرح همیشه محبوبتر است . نقش قهرمانان داستان را بازی کنید، از صداهای مختلف در خواندن آن استفاده کنید و از همه مهمتر اینکار را با اشتیاق انجام دهید . ایجاد افکتهای صوتی مانند در زدن ( مثلا در داستان سه بچه خوک ) تقلید صدای ساعت در سیندرلا و مانند اینها، کتابخوانی را به یک تجربه بسیار جذاب مبدل می­کند . فراموش نکنید که چگونه عمل کردن بسیار مهم است . یک خواننده ­ی خسته کننده، داستان را خسته کننده جلوه می­دهد حال آنکه ممکن است داستان بسیار پر هیجان و جالب باشد . نتیجه دیگر شور و شوق در خواندن است که خودتان هم بسیار لذت خواهید برد .

 

نتیجه گیری

مطالعه به عنوان یک مهارت اجتماعی، نردبان ترقی وتکامل هر ملت است . بین مطالعه و رشد افراد در جوامع، رابطه تناتنگی وجود دارد . به بیان دیگر تنها راه پیشرفت هر فرد وجامعه ای، ارزش قائل شدن برای کتاب و کتابخوانی است . مطالعه می تواند نقش موًثری به شکل مستقیم وغیر مستقیم، در کاهش اثر آفات جتماعی داشته باشد . آموختن و یادکیری مهارت های مطالعه، سبب می شود تا افراد از مطالعه لذت ببرند، اوقات فراغت خود را پر کنند و گامهای موً ثری در مسیر کمال بردارند که پیامد آن سلامت در رشد فرد و جامعه خواهد بود . اگربه مساًله ایجاد انگیزه کتابخوانی دربین کودکان و نوجوانان با دیدی علمی و منتقدانه نگاه کنیم، در می یابیم که چنین کاری چندان هم درازمدت و غیره منتظره نیست . فقط کمی همّت، بازبینی، بررسی و تجدیدنظر، تغییر دیدگاه و احساس مسوًلیت لازم است . این گونه مسایل هرچه بیشتر بررسی شوند و به تبع آن تا حد ممکن اجرا گردند، نسلی کتابخوان، خلّاق، مبتکر، فرهنگ ساز واز همه مهم تر « خودباور» در انتظار جهان فردا خواهد بود . آنچه امروز به عنوان موانع بازدارنده مطالعه در میان کودکان عنوان می شود، ریشه در جایگزینی غیر اصولی مواد و منابع آموزشی، و تربیت غیر اصولی والدین، ومحیط اجتماعی آنان دارد . نبود منابع دردنیای اطلاعاتی امروز مانند گذشته نمی تواند عامل باز دارنده به شمار آید، زیرا در جایی که صحبت ازانفجار اطلا عات و افزونی اطلاعات است دیگر عنوان کردن کمبود منابع آموزشی چندان منطقی به نظر نمی رسد . امروزه باید تلاشها در سمت و سویی باشد تا در درجه اول اهمّیت، به کیفیت منابع آموزشی پرداخته شود ودر درجه دوم تناسب استفاده ازمنابع چاپی و الکترونیکی رعایت گردد .